بسیاری از ما این روزها موفقیت و حتی شکست عناوین بسیاری را با چشم میبینیم، میبینیم که بازیهایی میآیند و به سرعت به دلایل مختلفی فراموش میشوند. در میان تمامی بازیهایی که در تمام این سالها آمدهاند، تنها تعداد انگشتشماری برای همیشه در یادها مانده و فراموش نشدهاند. با این حال، عناوینی هم وجود داشتند که علیرغم لیاقتشان، فرصت دیده شدن پیدا نکردند و با وجود اینکه ایدهشان خاص و مبتکرانهتر بود، به دلیل رویدادهایی که خارج از کنترل توسعهدهندگان این دسته از عناوین بود، به سرعت محو شدند. یکی از آن عناوین بدشانس در تاریخ بازیهای استراتژیک، بازی Rise of Legends است، عنوانی که لایق یک فرصت دوباره بود، اما هرگز به آن نرسید.
به عقیدهی بسیاری، بازی Rise of Legends حتی خاصتر از عناوینی چون استارکرافت (Starcraft) بود، اما میپرسید که با وجود تمام اینها چرا بازی Rise of Legends شکست خورد؟ اجازه دهید که در ابتدا، به تاریخچه این بازی و استودیوی توسعهدهنده آن بپردازیم. این بازی توسط استودیو بیگ هاگ گیمز (Big Huge Games) که از کارمندان سابق استودیو فیراکسیس (Firaxis) بودتد، توسعه و عرضه شد. لازم به ذکر است که آنها پیش از خلق بازی Rise of Legends، بازی Rise of Nations را منتشر کرده بودند، عنوانی که حتی تا به امروز در زمان نگارش این مقاله، مانندش نیامده است و همچنان مورد اقبال بازیکنان از سراسر جهان قرار دارد. شما میتوانید این بازی را با لینک مستقیم و نیمبها از وبسایت استراتژیک کلاب دانلود کنید.
بازی Rise of Nations عنوانی است که گمان میکنم دیگر کسی در میان طرفداران بازیهای استراتژیک وجود ندارد که آن را نشناسد. این عنوان به قدری تاثیرگذار بود که بازیهای بسیاری پس از آن سعی کردند که به موفقیت آن برسند، اما شکست خوردند. بازی Rise of Nations یک عنوان کاملا خاص بود، یک عنوان در سبک RTS که تمامی دورانهای تاریخی را در برمیگرفت و مکانیسمهای آن چنان خاص و لذتبخش است که میتوان آن را ساعتها بدون خستگی و احساس بیحوصلگی بازی کرد.
بازی Rise of Nations یک عنوان تاریخی بود، اما توسعهدهندگان آن برای خلق بازی Rise of Legends یک مسیر کاملا متفاوت را طی کردند. آنها بر خلاف عنوان تاریخی پیشین خود، بازی Rise of Legends را در یک دنیای فانتزی پیاده کردند که در آن سه جناح مختلف برای کنترل بر آن سرزمین خیالی با هم رقابت میکردند و درست مانند عناوینی همچون استارکرافت، هر نژاد در بازی دارای سبک هنری، طراحی واحد و استراتژی منحصر به فرد بود. توسعهدهندگان در ایجاد بازی Rise of Legends، از مدل طراحی عنوان پیشین خود الگو گرفته بودند که این باعث شده بود مکانیسمهای مرزبندی، فرسایش (attrition) نیروها و استفاده از فناوری در این بازی نیز وجود داشته باشند.
برای مثال، در بازی Rise of Nations برای پیشرفت کردن باید ارتقاها و تحقیقاتی را در ساختمان کتابخانه انجام میدادید. این در بازی Rise of Legends به خود شهرها منتقل شده است، به این صورت که هر شهر را به هر نحوی که ارتقا دهید، دارای شکل منحصر به فرد خودش است که به نوبه خود عملکرد یا مزایای جدیدی را باز میکند. از طرفی دیگر، در بازی Rise of Legends بر خلاف Rise of Nations، هر سه جناح نیروهای مشترک با یکدیگر ندارند و تمامی نیروها و ساختمانهای آنها خاص و منحصر به فرد است. خارج از مواردی که بازی Rise of Legends از عنوان پیشینش الهام گرفت، ویژگیهایی هم بودند که خاص به خود بازی Rise of Legends بود.
برای مثال، در بازی Rise of Legends شخصیتهای قهرمان وجود دارد که میتوانند ارتقا پیدا کنند، تواناییهای جدیدی را باز کنند و نیروهای شما را رهبری کنند. از طرفی دیگر، کمپین تسخیر جهان بازی Rise of Nations در بازی Rise of Legends جای خودش را به یک کمپین داستانی داده بود. این کمپین داستانی به سه قسمت تقسیم میشد که هر قسمت دارای قلمروها و شرایط متفاوت بود که بازیکن باید برای گذر از هر کدام تدابیر متفاوتی را در پیش میگرفت. در این کمپین داستانی، مراحلی وجود دارد که بر اساس عناصر داستانی چیده شدند و شما را در شرایط پیچیدهای در مقابل هوش مصنوعی قرار میدهند.
به طور خلاصه، بیشتر مکانیسمهایی که بازی Rise of Nations را به عنوانی موفق تبدیل کرده بود، در بازی Rise of Legends نیز حضور داشت. جناحهای منحصر به فرد و زیبایی محیطی بازی Rise of Legends، آن را حتی به عنوانی خلاقانهتر و چشمنوازتر تبدیل کرده بود. با این حال، چرا چنین بازیای در نهایت به یک شکست کامل و مطلق برای این استودیو تبدیل شد؟ چه شد که این بازی مرگ استودیو بیگ هاگ گیمز که به یاد ماندنیترین عنوان استراتژیک را ساخته بود را رقم زد؟
جنبههای هنری جای استراتژی را گرفت
بازی Rise of Nations این استودیو یک بازی خاص بود، از این جهت که گیمپلی آن با الهام از سبک استراتژی نوبتی (TBS) بود، اما به شکلی که با ویژگیهای استراتژی در زمان واقعی (RTS) ترکیب شده بود. پیش از آن، هیچ بازی استراتژیکی با چنین گیمپلیای عرضه نشده بود و همین باعث شده بود که Rise of Nations یک عنوان کاملا خاص و تاثیرگذار باشد. با این حال، بازی Rise of Legends از چنین چیزی بیبهره بود، زیرا توسعهدهندگان بیشتر از عناصر استراتژی زمان واقعی در بازی استفاده کرده بودند که این باعث شده بود دیگر خبری از آن چیزی که گیمپلی و طراحی را خاص کرده بود، نباشد.
برای مثال، از عمده تغییراتی که در Rise of Legends اعمال شده بود، عدم امکان جابهجایی شهرها بود. در این بازی شهرها باید در نقطه خاصی از نقشه قرار میگرفتند و امکان جابهجایی آن وجود نداشت. این باعث شده بود که نقشههای بازی قابل پیشبینیتر باشند، موردی که باعث شده بود که نحوه گیمپلی و استراتژیها برای شکست دادن حریف به کل فرق کند و بازی Rise of Legends نیز به همان مرضی دچار شود که تقریبا تمامی عناوین استراتژی در زمان واقعی به آن دچار هستند: مرض میکرو منیجمنت یا مدیریت ذرهبینی.
میکرو منیجمنت یا مدیریت ذرهبینی اصطلاحی است که به سبک خاصی از مدیریت گفته میشود، سبکی که در آن مدیر سعی دارد که همه چیز را در یک گروه، یک مکان یا یک موقعیت خاص به طور همزمان کنترل کند. این در بازیهای استراتژیک به این صورت است که بازیکن باید همزمان با مدیریت شهر و اقتصاد خود، حواسش را به نیروهایش نیز بدهد چرا که یک لحظه غفلت، باعث نابودی تمامی نیروهای شما میشود. توسعهدهندگان در بازی Rise of Nations با این پدیده مبارزه کردند و گیمپلی خاصی را عرضه کردند که به میکرو منیجمنت خاصی نیاز نداشت و لذت بخش بود.
اما متاسفانه چنین چیزی مجدد برای Rise of Legends تکرار نشد و این عنوان هم به همان مرض دچار شد. برای درک بهتر این پدیده و بدیهای آن، میتوان به مثالی از بازی Rise of Legends و مقایسه آن با بازی پیشین پرداخت. در بازی Rise of Legends، واحدهای بزرگتر میتوانند واحدهای کوچکتر را به راحتی زیر پای خود خرد کنند و به سرعت آنها را نابود سازند که این بدان معنی است که اگر بازیکن سریع نتواند یک واحد بزرگ را به نبرد با وحد بزرگ حریف بفرستد، تمامی نیروهایش از بین میروند و دیگر چیزی برای غلبه بر حریف ندارد. از طرفی دیگر، وجود واحدهای قهرمان در Rise of Legends بازیکن را ملزم به تمرکز بیشتر بر روی کنترل سریع نیروها و واحدهای قهرمان میکرد.
این در حالی است که در بازی Rise of Nations تقریبا هیچ یک از این مشکلات وجود نداشت و اگر شما هم این عنوان را تجربه کرده باشید، به خوبی به یاد دارید که هرگز اینقدر درگیر نیروهای خود و مدیریت آنها نبودید. در Rise of Nations، هیچ واحد منحصر به فرد خاصی وجود نداشت و نبردها به گونهای نبود که نیازمند توجه همهجانبه باشد. شما میتوانستید در شرایطی کاملا برابر، به جنگ بروید و چندان نگران از دست رفتن نیروهای خود و حتی یک شهر هم نباشید، زیرا در بازی ساخت مجدد نیروها آسان و بازپسگیری شهرها ممکن بود.
متاسفانه مشکلات و کمبودهای Rise of Legends به همین یک مورد ختم نمیشود. بازی Rise of Legends در مقایسه با عنوان پیشین خود یعنی Rise of Nations، جذابیت کمتری داشت، نقشهها کوچکتر بودند و در مجموع فضای بسیار کمتری برای ابتکار عمل در زمینه استفاده از مزایای نقشه و منابع وجود داشت. به بیان سادهتر، بازی Rise of Legends بیشتر شبیه به سایر بازیهای سبک استراتژی در زمان واقعی شده بود، چیزی که عنوان پیشین آن از آن جلوگیری کرده و رویهای کاملا خاص و منحصر به فرد در پیش گرفته بود.
اگرچه که Rise of Legends دارای یک کمپین خوش ساخت و مشابه با داستان بازیهای دیگری چون وارکرافت (Warcraft) و Command and Conquer بود، اما این باعث نشد که مورد اقبال بازیکنان قرار بگیرد. از طرفی دیگر، چیزی که در نهایت باعث مردن این بازی بود، عملکرد به شدت ضعیف بخش آنلاین یا چند نفرهی آن بود. بازیهای آنلاین در آن زمان در ابتدای مسیر خود بودند و به شدت مورد توجه بازیکنان قرار داشتند که از همین جهت، عملکرد بخش آنلاین Rise of Legends به شدت مورد توجه بازیکنان قرار داشت، اما به لطف عملکرد به شدت ضعیف سرویس آنلاین گیماسپای (Gamespy) در آن زمان، این بازی به سرعت کنار گذاشته شد.
در پایان، همانطور که گفته شد، این بازی در عرض دو یا سه ماه پس از عرضه به طور کامل به یک بازی مرده تبدیل شد و استودیو بیگ هاگ گیمز هم کمی بعد پس از کار بر روی یکی از بستههای الحاقی (DLC) بازی Age of Empires 3 و عرضهی آن، به یک استودیوی غیرفعال و مرده بدل شد. اینکه چرا توسعهدهندگان بازی Rise of Legends را به گونهای متفاوت با عنوان پیشینش ساختند مشخص نیست، اما این ریسکی بود که در نهایت استودیو بیگ هاگ گیمز پذیرفت و به خاطر آن سوخت.