مقاله

داستان بازی Age of Empires III

حماسه خانواده بلک | قسمت سوم (پایان داستان اصلی)

بازی 3 Age of Empires یکی از عناوین بسیار خاطرانگیز است که با داستان جذاب خود، خاطرات کودکی بسیاری از ما را رقم زد. امروز در این مقاله از استراتژیک کلاب قصد دارم تا داستان این بازی و دی‌ال‌سی‌های آن را برای شما عزیران روایت کنم. تصمیم گرفتم که برای بالا بودن کیفیت مقاله و جذاب بودن آن، مقاله را بخش بخش کنم و به مرور این مقاله را تکمیل کنم. امیدوارم که از این مقاله نهایت لذت را ببرید.

داستان‌های بازی اصلی:

بخش اول: خون (تکمیل شده)
بخش دوم: یخ (تکمیل شده)
بخش سوم: آهن (تکمیل شده)

داستان‌های دی‌ال‌سی The WarChiefs:

بخش اول: آتش (به زودی)
بخش دوم: سایه (به زودی)

داستان‌های دی‌ال‌سی The Asian Dynasties:

بخش اول: ژاپن (به زودی)
بخش دوم: چین (به زودی)
بخش سوم: هند (به زودی)


بخش اول: خون 

داستان بازی با حمله امپراتوری عثمانی به جزیره مالت (Marta)، آخرین سنگر شوالیه‌ها آغاز می‌شود، شاهین د فالکون (Sahin The Falcon)، افسر عالی رتبه ارتش عثمانی رهبری این حمله را بر عهده دارد و سقوط زودهنگام جزیره امیدوار است، اما در آخر با دفاع جانانه شوالیه اسکاتلندی، مورگان بلک (Morgan Black) روبه‌رو می‌شود و با ورود نیروهای کمکی فرمانده شوالیه‌های سنت جان، آلن مگنان (Alain Magnan)، حمله ارتش عثمانی با شکست مواجه می‌شود.

شوالیه‌ها به ضد حمله ادامه می‌دهند و مانع ارسال نیروهای پشتیبانی به ارتش عثمانی می‌شود، با کمک مورگان، آلن موفق می‌شود که ارتش عثمانی را به طور کامل از جزیره بیرون کند. باقی مانده ارتش عثمانی که در جزیره اسیر شده‌اند به سمت غاری فرار می‌کنند. شوالیه‌ها به درون غار می‌روند و در حین مبارزه، یک انبار سلاح منفجر می‌شود و ورودی یک اتاق مخفی درون غار نمایان می‌شود. آلن ادعا می‌کند که این اتاق و محتویات درون آن توسط دایره اوسوس (Circle of Ossus) ایجاد شده است، یک جامعه مخفی که شیفته زندگی ابدی هستند. 

آلن متوجه می‌شود که شاهین به دنبال دست یافتن به راز دایره اوسوس است، او برای جلوگیری از دست یافتن عثمانی به این علم، مورگان را می‌فرستد تا به دنبال شاهین برود و هر طوری که شده جلوی او را بگیرد.

ناوگان تحت اختیار مورگان که به تازگی وارد هند غربی، منطقه‌ای از شمال اقیانوس اطلس در دریای کارائیب شده است، با حمله دزدان دریایی به رهبری الیزابت رمزی (Elisabet Ramsey)، معروف به لیزی دزد دریایی (Lizzie the Pirate) مواجه می‌شود. بعد از نبردی سنگین، مورگان چندین قطعه از یک نقشه را پیدا می‌کند که در آن نقشه قرارگاه الیزابت مشخص شده است. مورگان به دنبال انتقام از دزدان دریایی، قرارگاه را به آتش می‌کشد. الیزابت و دزدان دریایی باقی مانده از منطقه فرار می‌کنند.

مورگان به جزیره یوکاتان می‌رود و نیروهای خودش را در آنجا پیاده می‌کند و به دنبال شاهین می‌رود. طولی نمی‌کشد که موقعیت شاهین و نیروهایش فاش می‌شود و مورگان از نقشه‌ای مطلع می‌شود که در آن مکانی به نام چشمه جوانی (Fountain Of Youth) مشخص شده است که به نظر می‌رسد مکانی است که شاهین امیدوار بود تا راز عمر جاودان را پیدا کند.

تصویری از چشمه جوانی (Fountain Of Youth)
تصویری از چشمه جوانی (Fountain Of Youth)

مورگان به مسیر خود ادامه می‌دهد و به روستای آزتک‌ها برخورد می‌کند. روستا تحت حمله اسپانیایی‌ها قرار دارد و مورگان در دفاع از آزتک‌ها وارد عمل می‌شود. بعد از دفاعی موفقیت آمیز، آزتک‌ها مکان چشمه را به مورگان می‌گویند. چشمه در جایی به نام دریاچه ماه (Lake of the Moon) در فلوریدا قرار دارد و مورگان بعد از مطلع شدن از مکان آن، عازم فلوریدا می‌شود. نبردی بین نیروهای شاهین و اسپانیایی‌ها رخ می‌دهد و به دنبال آن شاهین توسط دلگادو (Delgado)، فرمانده اسپانیایی اسیر می‌شود.

در مسیر فلوریدا، طوفان رخ می‌دهد و به دنبال آن کشتی مورگان آسیب می‌بیند و وادار می‌شود که در هاوانا (Havana) توقف کند. الیزابت که خود در هاوانا مشغول تعمیر ناوگان و استخدام خدمه جدید خود بود، به مورگان پیشنهاد کمک می‌دهد اما به شرط اینکه بتواند اسم و رسم کافی برای خود در کوبا دست و پا کند. الیزابت برای تعمیر ناوگان و خدمه جدید خود نیاز به شناخته شدن داشت و این کار را باید از طریق دفع حملات به کارائیب، راه‌اندازی اولین استبل در جزیره، کمک به یک جوان در جزیره برای بازگشت به قبیله‌اش، بازگرداندن گاوهای ولگرد، ساخت پست‌های تجاری و جمع‌آوری سکه‌های دزدیده شده توسط جنگجویان کارائیب انجام می‌داد.

شما با الیزابت موافقت می‌کنید و تمام درخواست‌های او را به سرانجام می‌رسانید. الیزابت هم در نهایت موافقت می‌کند که در ازای دریافت گنج ناوگان اسپانیایی‌ها، به مورگان در شکست دادن این ناوگان کمک کند.

ملاقات مورگان و الیزابت

هدف اکنون مشخص است، مورگان و الیزابت با ناوگان اسپانیایی‌ها درگیر می‌شوند و پس از درگیری موفقیت آمیز، ناوگان اسپانیایی و فرمانده آن به تسخیر دزدان دریایی و نیروهای مورگان درمیایند و شاهین که زمانی اسیر دلگادو بود، اکنون باید مسیر چشمه را به مورگان و یارانش نشان دهد. کمی نمی‌گذرد که آلن به مورگان ملحق می‌شود و از مورگان در یافتن مکان چشمه تمجید می‌کند. آلن در ادامه به مورگان می‌گوید که نیروهایش در اطراف چشم موقعیت گرفته‌اند و دیگر نیازی به شاهین و الیزابت نیست. 

در این حین که به سمت مکان چشمه می‌روند، شاهین به مورگان می‌گوید که آلن اطلاعات بسیار زیادی راجع به دایره اوسوس دارد و شاید او در واقع رهبر این فرقه است! الیزابت که نظریه شاهین را تائید کرده است مورگان را متقاعد می‌کند که قبل از اینکه شاهین را ببرند، به دریاچه ماه بروند تا حقیقت یا دروغ گفته‌های او مشخص شود.

پس از رسیدن به دریاچه ماه، شاهین به نیروهای ویژه‌ای اشاره می‌کند که مشخصا نشانه‌های شوالیه‌ها دارند. مورگان که از خیانت آلن به خشم آمده، تصمیم می‌گیرد که خودش به این موضوع رسیدگی کند، به عنوان مسئله‌ای میان شوالیه‌ها. چشمه باید نابود شود تا راز جاودانگی و هر چی که در آن است برای همیشه از بین برود و از راز جاودانگی به چیزی جز دروغ یاد نشود. با کشتی‌های جنگی الیزابت، انبارهای باروت شاهین، کمک بومیان محلی و یک توپ بزرگ ثابت در منطقه، مورگان و یارانش می‌توانند این چشمه را نابود کنند. 

درگیری آغاز می‌شود. آلن به همراه گروهی از نیروهای خود از چشمه دفاع می‌کند و سعی می‌کند تا مانع تخریب چشمه شود. نبردی تن به تن میان مورگان و آلن رخ می‌دهد و مورگان موفق می‌شود که آلن را زمین بزند. آلن که اکنون شکست خورده، مشغول تماشا نابودی چشمه جوانی است و می‌داند که راز جاودانگی برای همیشه از بین رفته است.

سایر اعضای دایره اوسوس ناامیدانه به اروپا بر می‌گردند. الیزابت نیز به روزهای خوب دزد دریایی بودنش باز می‌گردد و شاهین به همراه سربازان باقی مانده‌اش، به کشورش برگشت تا شکست خوردن دایره اوسوس را گزارش دهد. مورگان بلک هم در پایان تصمیم می‌گیرد که شوالیه بودن را کنار بگذارد و به زادگاهش اسکاتلند بازگردد.


بخش دوم: یخ

سال‌ها از ماجرای مورگان بلک می‌گذرد، داستان این بخش با جان بلک (John Black) آغاز می‌شود که به همراه کانین (Ká:nien) در حال شکار یک آهو است. زمانی که آهو را در نهایت شکار می‌کنند، به کلونی عموی جان، استوارت بلک (Stuart Black) باز می‌گردند. ناگهان متوجه می‌شوند که گروهی از سرخپوستان به آن‌ها حمله کرده‌اند. حمله در نهایت دفع می‌شود و جان بلک قرارگاه این سرخپوست‌ها را به آتش می‌کشد. جان سعی می‌کند که با سرخپوست‌ها مذاکره کند، اما متوجه می‌شود که آن‌ها به انگلیسی‌ها متحد شده‌اند.

اندکی بعد، یک ناوچه به فرماندهی ژنرال انگلیسی، وارویک (Warwick) به کلونی حمله می‌کند و استوارت بلک را اسیر می‌کند. جان خودش را به کلونی می‌رساند و انگلیسی‌های حاضر در آنجا را شکست می‌دهد، اما متوجه می‌شود که وارویک استوارت را اسیر کرده است. کانین به جان می‌گوید که انگلیسی‌ها دارند به سمت قبیله او می‌روند، به دنبال این موضوع، جان به کانین کمک می‌کند که جلوی انگلیسی‌ها را بگیرد و اجازه ندهد که قبیله‌اش کشته شوند. جان همچینن خواهر کانین، نونهکی (Nonahkee) را نجات می‌دهد و در این روند، قلعه وارویک را نابود می‌کند.

کمی بعد، جان و کانین با فرانسوی‌ها علیه انگلیسی‌ها متحد می‌شوند و به یک ارتش انگلیسی در حال رژه به فرماندهی سرهنگ جورج واشنگتن (George Washington) حمله می‌کنند. واشنگتن تسلیم جان می‌شود و توضیح می‌دهد که واوریک یک خائن به انگلستان است، چرا که او با دیگر کاوشگران انگلیسی همراه نشد و تصمیم گرفت که تنها پیش برود. در پایان، واشنگتن تصمیم می‌گیرد که با جان و کانین علیه وارویک همراه شود و آن‌ها را با سربازان انگلیسی پشتیبانی کند.

در نبردی بزرگ، ناوگان و کلونی در اختیار وارویک متحمل شکست بزرگی می‌شود، اما وارویک به نحوی موفق می‌شود که فرار کند. جان و کانین با جنازه بی‌جان استوارت مواجه می‌شوند که به دست وارویک کشته شده است. جان خشمگین می‌شود و عهد می‌کند که انتقام برادرش را بگیرد. 

جان و کانین به تعقیب وارویک ادامه می‌دهند و در جنگل‌های لاکوتا مستقر می‌شوند. بومی‌ها در جنگ با انگلیسی‌ها هستند و از جان و کانین درخواست کمک می‌کنند که جلوی کشته شدن جنگ سالارهای خود را بگیرند. جان و کانین درخواست کمک بومیان را قبول می‌کنند و باری دیگر وارویک را شکست می‌دهند و آن را مجبور به عقب نشینی می‌کنند. جان و کانین در این روند متوجه می‌شوند که وارویک رهبر حال حاضر فرقه دایره اوسوس است.

جان و کانین به کوه‌های راکی می‌روند و در آنجا شهری که تحت کنترل وارویک است را پیدا می‌کنند. جان و کانین که نیاز مبرمی به آذوقه دارند، کمین می‌کنند و کاروان‌های تدارکاتی را که به سمت شهر می‌رفتند را به اختیار خود در می‌آورند و قبل از اینکه اجازه دهند وارویک تلافی کند، ارتشی برای ویران کردن کامل شهر تشکیل می‌دهند. نبرد با وارویک آغاز می‌شود و متوجه می‌شوند که او با روس‌ها متحد شده است. روس‌ها برنامه دارند که با کمک وارویک، به ساحل شرقی قاره آمریکا حمله کرده و آن را تصرف کنند.

جان به کانین می‌گوید که چند معدنچی اختیار کند و با کمک آن‌ها ستون‌های یخ را نابود کند و مسیر را برای عبور ارتش روسیه مسدود کند. بعد از متوقف کردن روس‌ها، جان که در بالای کوه‌ها قرار دارد اماده می‌شود تا کوه‌ را منفجر کند و جلوی ارتش روسیه را بگیرد. وارویک و چند سرباز خودشان را به موقعیت می‌رسانند و جان را محاصره می‌کنند، یکی از سربازها سعی می‌کند که به جان شلیک کند اما وارویک جلوی آن را می‌گیرد تا اجازه ندهد جان آنجا را منفجر کند.

جان که می‌داند این فداکاری باید انجام شود، در هر صورت خودش را منفجر می‌کند و به همراه آن وارویک و چند عضو از دایره اوسوس کشته می‌شوند. فداکاری جان باعث عقب نشینی کامل روس‌ها شد. عشق جان، نونهکی پسری به دنیا می‌آورد و نام او را ناتانیل بلک (Nathaniel Black) می‌گذارد. ناتانیل نیز خود صاحب دختری شجاع به نام آملیا بلک (Amelia Black) می‌شود که داستان او در بخش سوم آغاز خواهد شد.


بخش سوم: آهن

سال‌ها از وقایع بخش دوم می‌گذرد و آملیا بلک (Amelia Black)  اکنون زن بالغ و شجاعی شده است که مدیریت یک شرکت زیرساختی راه آهن را بر عهده دارد. داستان از جایی آغاز می‌شود که آملیا از قطار پیاده می‌شود و ناگهان توسط مردی پیر و سالخورده متوقف می‌شود. آملیا مرد پیر را کنار می‌زند و به سمت سرگرد کوپر (Major Cooper) و نیروهای او می‌رود که در حال محافظت از کارگران شرکت آملیا هستند.

آملیا به همراه کارگران خود و نیروهای سرگرد کوپر، مالکیت از دست رفته بخشی از راه آهن‌های منطقه به دست ارتش مکزیک را بازمی‌گرداند و بعد از آن به سمت قلعه می‌روند. با کمک شخص مرموزی به نام بومونت (Beaumont) و توپخانه‌های سنگین، آملیا و کوپر موفق می‌شوند که ارتش مکزیک را عقب بزنند. بومونت ادعا می‌کند در شمال این منطقه معدن دست نخورده‌ای وجود دارد و از آملیا می‌خواهد که به آنجا برود، که آملیا قبول می‌کند.

آملیا به دنبال بومونت برای یافتن معدن می‌رود و ناگهان با عموزاده خود، کانین (Ká:nien) مواجه می‌شود. کانین به آملیا هشدار می‌دهد که بومونت شخص خطرناکی است و قابل اعتماد نیست. آملیا کوپر را در جریان می‌گذرد و بعد تلاش می‌کنند که از هویت واقعی بومونت سر در بیاروند. بومونت از بیم حمله سوارنظام سرگرد کوپر، به داخل معادن می‌رود. آملیا به همراه کوپر به جستجوی محیط ادامه می‌دهد و به اتفاق به چند قبیله بومی برخورد می‌کند که به دلیل اعمال خصمانه بومونت، منابغ غذایی آن‌ها از بین رفته است.

آملیا با کمک کوپر، سربازان و بومیان اسیر شده توسط بومونت را نجات می‌دهند و منابع غذایی از دست رفته بومیان به همراه اطلاعاتی مرتبط به دایره اوسوس را جمع آوری می‌کنند. کوپر به همراه تعدادی از نیروهای خود به تعقیب بومونت می‌رود، اما نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. کانین به آملیا می‌گوید که بومونت رهبر جدید دایره اوسوس است و قصد داشت که از طریق تو (آملیا) متوجه شود که دقیقا چه اتفاقی برای چشمه جوانی افتاده است. کانین در پایان به طلای از دست رفته اسپانیایی‌ها در باتلاقی اشاره می‌کند که زمانی دریاچه ماه (Lake of the Moon) در آن قرار داشت.

آملیا به همراه کانین و کوپر به فلوریدا می‌رود تا طلای اسپانیایی‌ها را از فرقه اوسوس پس بگیرد. آن‌ها موفق می‌شوند نیروهای فرقه را شکست دهند و طلای اسپانیایی‌ها را پس بگیرند، همچنین توپ قدیمی را که مورگان بلک به وسیله آن چشمه جوانی را نابود کرده بود پیدا کردند. با این حال، همه چیز به خوبی پیش نمی‌رود و کوپر بعد از مواجه با بومونت به طرز وحشیانه‌ای کشته می‌شود. 

آملیا کوپر را دفن می‌کند و از سرخ پوست حاضر در آنجا در مورد دریاچه جوانی و این که چه اتفاقی برای آن افتاده است می‌پرسد. او به آملیا می‌گوید که اینکا‌ها (سرخ پوست‌های بومی آمریکای جنوبی) بعد از نابودی چشمه جوانی توسط مورگان به این منطقه برگشته‌اند و مقداری از آب چشمه را برداشته‌اند.

آملیا سپس به امید یافتن آخرین شهر امپراتوری اینکا، به آمریکای جنوبی سفر می‌کند. او در مسیر خود با سیمون بولیوار (Simón Bolívar) ملاقات می‌کند که در تلاش است تا انقلابی که علیه اسپاینایی‌ها جریان دارد را هدایت کند. آملیا به سیمون کمک می‌کند تا چند شهر را از دست اسپانیایی‌ها آزاد کند و قرارگاه آن‌ها را نابود کند. سیمون از آملیا تشکر می‌کند و مسیر رسیدن به آخرین شهر اینکا‌ها را به آملیا می‌دهد.

آملیا به همراه همراهان خود از طریق کوه‌های اندس سفر می‌کنند و در همانجا پناهگاهی برپا می‌کنند تا از طوفان در امان باشند. بومونت که می‌داند آملیا در تلاش برای رسیدن به آخرین شهر اینکاهاست، احساس خطر می‌کند و گروهی از سواران سیاه را استخدام می‌کند تا آملیا را قبل از رسیدن به مقصد به قتل برسانند. آملیا و یارانش به زیرکی سواران سیاه را شکست می‌دهند و در نهایت به آخرین شهر اینکاها می‌رسند.

شهر اینکاها تحت حمله فرقه اوسوس قرار دارد و اطمینان دارند که اینکاها بشکه‌ای از آب چشمه جوانی را در اختیار دارند. آملیا به همراه کانین و تعدادی از مردمان اینکا به دنبال نیروهای فرقه می‌روند و سعی می‌کنند آن‌ها را متوقف کنند. با این حال، بومونت موفق می‌شود که به نحوی چند بشکه از این آب را بدزدد و فرار کند.

آملیا و کانین از هراس این که این آب واقعا کلید جاودانگی باشد، به تعقیب بوموت تا قلعه‌ فرقه اوسوس در کوبا ادامه می‌دهند. آملیا و همراهانش توسط سربازان فرقه در مسیر خود به قلعه مورد حمله قرار می‌گیرند، اما موفق می‌شوند که آن‌ها را شکست دهند و به راه خود ادامه دهند. پس از رسیدن آملیا به هاوانا (پایتخت کوبا)، مردمان کوبا به سمت آملیا می‌ایند و می‌گویند که می‌خواهند فرقه از کشور آن‌ها خارج شود، پس تصمیم می‌گیرند به آملیا در نابود کردن فرقه اوسوس کمک کنند.

با کمک نیروی دریایی ارتش آمریکا و نیرو زمینی ارتش کوبا، آملیا و کانین قلعه فرقه را نابود می‌کنند و برای اطمینان از مرگ بومونت، به بررسی محیط می‌پردازند. بومونت که در مکانی کمین کرده است، ناگهان حمله می‌کند و تلاش می‌کند که با چاقوی در دست خود کار آملیا را یکسره کند، اما آملیا به عقب برمی‌گردد و اسلحه خود را بر‌میدارد و بومونت را به قتل می‌رساند.

آملیا به آمریکا باز می‌گردد و باری دیگر با مرد پیری که قبلا دیده بود مواجه می‌شود. مرد پیر به آملیا در به پایان رساندن خط راه آهن و نجات شرکتش تبریک می‌گوید، اما صحبت‌های مرد پیر به اینجا ختم نمی‌شود، او بعد به آملیا می‌گوید که تو دایره اوسوس را نابود کردی و آن را در جوانی به سرانجام رساندی. بعد مشخص می‌شود که آن مرد پیر در واقع مورگان بلک، پدر پدر پدربزرگ او است. مورگان در پایان به او می‌گوید که قطار را از دست نده و بعد از آنجا می‌رود.

حماسه خانواده بلک در همین بخش به پایان می‌رسد و دیگر داستان‌های فرعی بازی Age Of Empires 3 آغاز می‌شود…


داستان‌‎ دی‌ال‌سی The WarChiefs بازی: بخش اول: آتش

به زودی….

4.9 8 رای ها
امتیازدهی به مقاله
باخبرم کن
باخبر شدن از

4 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
نمایش تمام دیدگاه ها