
دوستان نوشتن و تهیه کلیپها و عکسهای این پست نیازمند زمان و انرژی زیادی است، لذا من به صورت قسمت به قسمت این پست را آپدیت خواهم کرد. همچنین در صورتی که فیدبکها و استقبال از این پست بالا باشد، سعی خواهم کرد که خیلی زودتر تمام قسمتها را قرار دهم.
Command Conquer یکی از سریهای خاطرهانگیز است که اولین بار در سال 1995 توسط استودیو Westwood ساخته و توسط Electronic Arts منتشر شد، این بازی شاید برای نسل جدید چندان خاطرهانگیز نباشد اما بازیکنان قدیمی خاطرات بسیاری با این سری به خصوص نسخههای اول آن دارند و میتوان با اطمینان گفت که بسیاری با این سری بزرگ شدهاند. اما شاید کمتر کسی مراحل داستانی این بازی را تجربه کرده باشد و حتی اگر هم تجربه کرده باشد، میتوانم حدس بزنم که اصلا به داستان توجهای نکرده و جزو آن دسته از دوستانی بوده که کات سینهای بازی را رد میکرده و مستقیم سراغ اصل مطلب میرفته است، اما بهتر است بدانید که این بازی یک داستان خطی و دنبالهدار دارد که با Kane شروع میشود و با Kane پایان مییابد.
تمام داستان و کات سینها در سری Command Conquer موجود است که به ترتیب زیر می باشد و پست به ترتیب آن دنبال خواهد شد.
(قسمت اول) Command & Conquer Red Alert 1
(قسمت اول) Command & Conquer
(قسمت دوم) Command & Conquer Tubrium Sun
(قسمت دوم) Command & Conquer Tubrium Sun – Firestorm
( قسمت سوم) Command & Conquer 3: Tiberium Wars
( قسمت سوم) Command & Conquer 3: Kane’s Wrath
(قسمت چهارم به زودی) Command & Conquer 4: Tiberian Twilight
کسی که گذشته را کنترل میکند، آینده را فرمان میدهد. کسی که آینده را فرمان میدهد گذشته را تسخیر میکند.
– Kane

هزاران سال پیش، دو برادر بودند، Cain (قابیل) کشاورز و Abel (هابیل) چوپان. قابیل به برادرش هابیل حسادت میورزد و برادرش را میکشد، خداوند به عنوان مجازات قابیل را نفرین میکند و امر می کند که زمینی که قابیل بر روی آن کار کرده روزیش را فراهم کند و نشانهای بر وی گذاشت که نه خودش و نه هیچکس نتواند به زندگیاش پایان دهد. قابیل (Kane) از محضر خداوند بیرون رفت و در سرزمین Nod اقامت گزید.

بر اساس کتاب مقدس، قابیل (Kane) با گذشت سالها پیر و فرسوده نشد. این علامت که بخشی از وجود او شده بود باعث ایجاد یک مرد فناناپذیر شده بود. در قرنهای بعد، کین یک سازمان مخفی به نام اخوان ناد (Brotherhood of Nod) تاسیس کرد. هدف و اعتقاداتش در این مرحله از زندگی چندان مشخص نیست، اما این احتمال وجود دارد که Kane همین الان هم از وجود تیبریوم (Tiberium) و مزیتهای بسیار آن اطلاع داشته باشد. در برههای از تاریخ، کین و اسکرین (Scrin) با هم برخوردی داشتند و بعد از آن مسیر آنها جدا از یکدیگر شد:
THE SUPERVISOR: این موجود (Kain) از قبل در پایگاه داده وجود دارد, اطلاعات ژنتیکی آن ناشناخته است. (ملاقات نامعلوم Kane و Scrin)

این دیدار به هر شکلی که بود میتواند منبعی بر پیشگوییهای Kane در مورد تیبریوم باشد. آیا Kane باور داشت که آنها (Scrin) او را هدایت می کنند؟ به یک سیاره دیگر؟ یک جهان دیگر؟ یا یک حالت دیگر از وجودیت؟ ما هیچوقت نخواهیم فهمید. شاید فکر میکرد که میتواند از تیبریوم و اسکرین به عنوان راهی برای فرار از جاودانگیاش استفاده کند، به یک روش یا دیگری. اما باز هم میگویم، ما هرگز نخواهیم فهمید، شاید اصلا تمام اهداف Kane فقط برای قدرت بوده باشد.
او شروع به انجام یک بازی طولانی کرد. در سایهها و در نقشهای مختلف زندگی میکرد و او با استفاده از طول عمر، دانش اخروی یا شاید فقط با استفاده از از کاریزمای خود، اعضای اخوان نود را جلب و به خود وفادار کرده بود. Kane در این گروه مخفی به عنوان یک پیامبر بشارت داده شده بود، Kane ذائقه قدرت داشت و اخوان به او اجازه دادند تا به آن دست یابد. او میدانست که بالاخره روزی میرسد که باید از سایهها خارج شود و Kane آن روز را معراج میخواند.
در طول سالها، عوامل Nod با ظرافت مسیر تاریخ را به نفع خود شکل دادند که جسورترین نمونه شناخته شده از این تغییر شکلها، فروپاشی کامل اتحاد جماهیر شوروی بود. به دنبال جنگ جهانی دوم. در طول جنگ، Kane در نقش مشاور شخصی استالین بود. استالین به یکدنده بودن و احساسات ناپایدار شناخته میشد و زیر دستان خود را از روی هوی و هوس از بین میبرد. اما وقتی مشاور او Kane در گوشش زمزمه میکرد، استالین توقف میکرد و به هر کلمه او گوش میکرد، گفتههای او را هرگز زیر سوال نمیبرد و هرگز بحث نمیکرد.
سکانس پایانی C&C Red Alert 1 که به معراج و ظهور Kain توسط Nadia اشاره شده است (از اعضای اخواد ناد که در نهایت توسط Kain کشته میشود)
در اواخر قرن 20، ناد برای ورود پیشبینی شده آماده میشد و از چندین پست فرماندهی در سراسر دنیا با معبد ناد سارایوو در راس آن کار میکرد. از زمان ورود به صحنه جهانی در دهه 1990، اخوان علناً خودش را به عنوان حزبی با ایدئولوژی ضد غربی، با طرحهایی برای متحد کردن ملل جهان سوم زیر پرچم خود معرفی میکرد، این چیزی بود که Nod به دنیا میگفت تا باور کند.

در سال 1995، یک شهاب سنگ حامل تیبریوم در ایتالیا سقوط کرد و از آنجا کریستال در سراسر جهان پخش شد. رشد تیبریوم به سرعت رو به افزایش بود و این موضوع باعث آب و هوای گرمتر در سطح زمین شده بود که همین موضوع باعث ایجاد روابط میان ناد و ملتهای استوایی شده بود، اخوان به آنها در تأمین منابع بسیار کمک میکردد و این باعث وابستگی مللهای استوایی به Nod شده بود، انگار که همه چیز از قبل برنامهریزی شده بود و این باعث گسترده شدن ریشه اخوان ناد در جهان شده بود، اگر کریستال برای مللهای دیگر یک بدبختی بود، برای Kane و اخوان یک فرصت و یک پیشرفت بود، درست مانند گفته Kane:
آنها یک ناهنجاری علمی، یک چیز عجیب میبینند.
من آینده را میبینم.
زمانی که آنها در جهل سرسختانه خود هستند، من ادامه میدهم (برداشت خودم از این جمله هست)
اخوان ناد در این مرحله بدون شک برای سلطه بر جهان میجنگید، اما لزوماً بحث سلطه عادی مطرح نبود. کنترل سیاره زمین به معنای کنترل تمام تیبریوم روی زمین بود و این همان چیزی بود که کین پس از آن بود.
>> SETH: من سیث هستم.
>> SETH: فقط، سیث.
>> SETH: از خدا، به کین، به سیث.
>> SETH: من دست راست او (Kain) هستم
>> SETH: و من وظیفهای برای شما دارم.
Kane احمق نبود اما در انتخاب دوستان چندان موفق نبود، Seth نام خود را از پسر سوم آدم و حوا گرفت، Seth در طول اولین جنگ تیبریوم جانشین Kane در امور فرماندهای بود و بر فرماندهان سطح پایین Nod نظارت میکرد. اینجا جایی هست که ما در قالب یک فرمانده جوان نو ظهور وارد داستان میشویم که Seth به عنوان فرمانده ارشد بر ما نظارت میکند و دستورات را به ما ابلاغ میکند، Seth یک مرد بلند پرواز و حسود بود و ظهور یک فرمانده جوان که موفقیتهایش چشم Kane را به خود جلب کرده بود را یک تهدید شخصی تلقی کرده بود. Kane از این فرمانده جوان برای ماموریتهای ویژه و مهم به فرمان مستقیم خودش استفاده میکرد، Seth متوجه این موضوع شده بود و از اینکه این فرمانده جوان در حال قدرت گرفتن بود هراس داشت. Seth تصمیم گرفت که با یک ماموریت خطرناک و غیر ممکن، آن فرمانده جوان را از موقعیت خود حذف کند…
>> SETH: کین نسبت به حمله به آمریکا محتاطانه عمل میکند،
>> SETH: اما من احساس می کنم زمان آن فرا رسیده است
>> SETH: و اینکه شما کسی هستید که این کار را انجام میدهد.
>> SETH: این پنتاگون است.
>> SETH: حمله کامل از جلو با
قویترین نیروها
>> SETH: باید عملکرد مرکز عملیاتی نظامی آنان را تا پاسخ مناسب گیج کند
KANE: بله …
KANE: قدرت با سرعتی بیشتر از چیزی که دیگران فکر میکنند جابجا میشود
KANE: من کین هستم.
علی رغم برتریهای زودهنگام و برتری در تحقیقات تیبریوم، Nod قادر به متوقف کردن پیشروی تانکهای قدرتمند Juggernaut نبود، این از ایدههای فوق العاده اتحادیه جهانی Global Defense Initiative (GDI) بود که باعث متوقف کردن اخوان ناد شد. جنگ اول تیبریوم رسما به پایان خودش رسیده بود، چرا که GDI اقدام به شلیک Ion Cannon بر معبد سارایوو ناد کرد.
انفجار ممکن است که Kane را نکشته باشد، اما او قطعا بدون آسیب فرار نکرده است، اگرچه GDI او را در رسانههای خود مرده اعلام کرد، اما آنها هرگز قادر به بازیابی جسدی از Kane نشدند. Kane آسیب جدی دیده بود و به طور کامل از اخوان رو به زوال به مدت 30 سال و بیشتر دور شده بود، کسی از مخفیگاه دقیق آن با خبر نبود اما به احتمال زیاد او در درون هرم ناد در قاهره که صندلی جدید قدرت او تلقی میشد، مخفی شده بود.

اخوان ناد چیزی نبود که با یک جنگ و حتی با نابودی Kane به کل نابود شود، آنها در جهان ریشه دوانده بودند و جناحهای بسیاری در دنیا همچنان به ناد و اهدافش وفادار بودند، اما در میان تمام جناحهای باقی مانده، بزرگترین آنها در خاورمیانه و تحت کنترل شخصی به نام “ژنرال حسن” قرار داشت، یک رهبر ضعیف که موقعیتش توسط GDI حفظ شده و مطیع اوامر آنها بود.

به ژنرال حسن اجازه داده شده بود که رهبری ضعیف و آسیبپذیر خود را در ازای گزارش فعالیت مستقیماً به سلیمان (ژنرال عالی رتبه GDI) و ترور افراد خاص حفظ کند.
>> حسن: من مشکل دارم.
>> سلیمان: فقط به من بگو که اسلاویک مرده.
>> حسن: فرار کرد.
>> سلیمان: انتظار داری که من اینو باور کنم؟
>> حسن: اینکه اون (اسلاویک) رو به عنوان یکی از جاسوس هاتون جا بزنید یک اشتباه بزرگ بود
>> حسن: او بیشتر از آنچه که فکر می کردیم پشتیبان دارد!
>> سلیمان: پس …
>> سلیمان: قبل از آشکار شدن حقیقت براش پاپوش بدوز و به زندگیش پایان بده
>> سلیمان: و حسن …
>> سلیمان: اگر او قدرت بیشتری کسب کند،
>> سلیمان: تو برای ما بیفایده خواهی شد،
>> سلیمان: و چیزهای بیفایده همیشه راهی برای ناپدید شدن خواهند داشت..
با این توافق بود که بقایای ناد درست زیر پاشنه GDI خفظ شد، در این زمان بود گروهی به نام فراموش شدگان ظهور کردند و به محبوبیت جهانی رسیدند، فراموش شدگان آن دسته از کسانی بودند که توسط تیبرویم کشته نشده بودند (تیبریوم یک ماده سمی برای انسان است و در صورت تماس مستقیم میتواند باعث مرگ شود) و بلکه توسط آن جهش پیدا کرده بودند، در واقع فراموش شدگان به عنوان قبایل تیبریوم شناخته میشدند که در میان آن زندگی میکردند، رهبر آنها فردی به نام تراتوس است که نگهبان Tacitus است و تمام اطلاعات اسکرین در مورد آن و تیبریوم را میداند، تراتوس قادر به ترجمه آن اطلاعات بود و به اجبار Kane تمام اطلاعاتی که نیاز داشت را در اختیار او گذاشت.
اما Tacitus (تاکیتوس) چیست؟ Tacitus ماتریس دادههای بیگانگان باستان است که ریشه وجودیت آن ناشناخته است و هزاران سال است که در زمین وجود دارد. بخش کوچکی از آن در معبد باستانی تاکیتوس در بولیوی نگهداری میشد. تاکیتوس اطلاعات مربوط به تیبریوم و اسکرین را در خود نگه میدارد. هر چند که به نظر نمیرسد تاکیتوس از ساختههای اسکرین باشد.
بر اساس آخرین پروژه Black Hand و پیشرفت های زودهنگام در آن، پروژه ReGenesis به مراحل پایانی خودش نزدیک میشد و حرکت بعدی Kane تنها Divination بود. ReGenesis یک پروژهای بود که هدف آن ایجاد نسل بعدی انسانها بود، تزریق مستقیم تیبریوم به جریان خون باعث یک جهش کنترل شده در انسان میشد که همین امر تحمیل مرحله بعدی تکامل به انسان بود، یک موجود قویتر که قادر به رشد در دنیای تیبریوم خواهد بود.
The Black Hand Of Nod تقریباً به اندازه خود اخوان قدیمی است. دست سیاهها حافظان و تبلیغکنندگان راه Kane بودند. در طول جنگ اول تیبریوم. آنها بر آزمایشهای انسانی تیبریوم (پروژه ReGenesis) نظارت میکردند.
در سال 2030، ژنرال حسن توسط وفادارترین پیرو Kane، آنتون اسلاویک برکنار شد، این حرکت شروعی بر متحد شدن دوباره اخوان ناد تحت رهبری Kane بود، Kane که به ظاهر از مرگ بدون هیچ آسیبی برگشته بود..
>> اسلاویک: برادران!
>> اسلاویک: ما دوباره متحد و کامل شدهایم!
>> اسلاویک: این بیماری (ژنرال حسن) قطع شد!
>> اسلاویک: به نام کین.
>> جمعیت: KANE در مرگ زندگی می کند!
>> اسلاویک: به نام کین!
>> جمعیت: KANE در مرگ زندگی می کند!
>> اسلاویک: به نام کین!
>> جمعیت: در مرگ….
کین: KANE زندگی میکند!
>> KANE: حاکم مقبره، حسن،
>> KANE: تو نمیتونی مسیح رو بکشی…
اسلاویک مردی بیرحم و به شدت در وفاداری خود به Kane محکم بود. حتی با گذشت سی سال از شلیک Ion Cannon به اقامتگاه Kane، او هنوز در حال بهبودی بود و بخش بالایی صورتش را با ماسک پوشانده بود، به همین دلیل او فقط میتوانست از دور به اخوان ناد فرمان دهد و ضعف چهرهاش را توسط دستکاری ویدئو در زمان واقعی پنهان کند، بنابراین اسلاویک به جای او ناد را هدایت میکرد و با گذشت زمان، اسلاویک به جانشین به نام او تبدیل شده بود. Divination تنها چیزی نبود که Kane از Tacitus آموخته بود..
>> KANE: تاکیتوس از موشکهای Tiberium به من گفت،
>> KANE: از کشتیهای پرواز ناپذیر،
>> KANE: جهش ژنتیکی در زمان واقعی.
>> KANE: بیش از بیگانه،
>> KANE: بیش از انسان است.
>> KANE: گام بعدی در تکامل ما به عنوان یک گونه!
ناد حداقل از جنگ اول و شاید خیلی قبلتر فناوری اسکرین را تقلید میکرد، اما دارندگان اصلی این فناوری (اسکرین) هرگز برای همیشه ناپدید نشده بودند و بالاخره روزی برای برداشت منابع خود به زمین برمیگشتند. اسکرین ایجاد کننده تیبریوم است و منبع و حتی تابش آن وسیله دلیل و عامل زندگی اسکرین و مردمانش است. اساساً برای پرورش تیبریوم، اسکرین شهاب سنگهای حاوی کریستال را به سیارات میزبان ارسال میکنند، سپس اجازه میدهند تیبریوم به خوبی سیاره میزبان را آلوده کنند و در پایان وقتی زمان مناسب برسد، برای برداشت تیبریوم بازخواهند گشت.
برنامه Divination فقط وسیلهای برای رسیدن به هدف بود، و نه خود پایان. Kane قصد داشت اسکرین را به زمین احضار کند. برخی به نوعی نقشه او را از قبل میدانستند اما با آشکار شدن Tactitus، او کار بر روی کلاهک تیبریوم را شروع کرد، موشکی که تغییر دهنده جهان بود و کل سطح سیاره زمین را به تیبریوم آلوده میکرد. این موشک هرگز شلیک نشد. پس از یک جنگ کوتاه و خونین، GDI هرم ناد را محاصره کرد و فرمانده مک نیل توانست وارد هرم شده و خود را به Kane برساند…
MCNEIL: نه در دنیای من! (اشاره به برنامه Kane)
اما اگر موشک پرتاب میشد، تاریخ شکل متفاوتتری به خود میگرفت، در یک چشم بهم زدن، Kane به آرزوی دیرینه خود میرسید و طلسم خود را میشکست. برنامه Divination یک دروغ و صرفا برای ظاهر بود و هدف نهایی و واقعی Kane این بود که طلسمی که سالها او را اسیر خودش کرده بود را بشکند و از سیاره زمین برود.

“تنها چیزی که اکنون می دانم این است که کین مرده است.
هیچ راهی برای فرار او وجود ندارد
اینبار، من شاهد خاموش شدن چشمهای این شیطان بودم”
– گزارش شخصی: فرمانده مایکل مک نیل
در طول جنگ دوم تیبریوم، اسلاویک و افسرانش توسط یک هوش مصنوعی بیرحم به نام Cabal راهنمایی میشدند…
>> CABAL: احتمال گرفتن نتیجه مطلوب قابل افزایش است
CABAL: اگر بتوانیم به پایگاه اصلی شما برگردیم
CABAL: و هنگام حرکت دشمن را درگیر کنیم.
>> SLAVIK: نتجیه نهایی رو بگو Cabal
CABAL: همه آنها میمیرند.
>> SLAVIK: پس این کار انجام میشود.
Cabal یک هوش مصنوعی بیولوژیکی بود که مجموعهای از ذهن انسانها را تشکیل میداد و از آنها به عنوان پردازنده استفاده میکرد، محل نگهداری آن توسط لولههای تعلیق در سنگرهای زیرزمینی بود. کمی بعد از جنگ، Cabal سرکش شد، تراتور را کشت و یک حمله مشترک به GDI و Nod انجام داد، همچنین با استفاده از تحقیقات ناد در ارتباط با Divination، یک ارتش سایبرگ تقویت شده با تیبریوم در غیرنظامیان به وجود آورد. در سال 2031 بود که بحران Firestorm رسما آغاز شد و بشریت را وارد تاریکترین لحظات خود کرد.
CABAL: ای انسان به صداهای انقراض خود گوش کن.
ناد و GDI علیه Cabal متحد شدن و همین اتحاد برای نابودی Cabal کافی بود، اما بخشی از Cabal همچنان فعال بود، بعد از کشته شدن Kane، بدن او را در یکی از لولههای تعلیق قرار دادند تا ذهن او با ذهن Cabal یکی شود…
>> KANE: م – من …
CABAL: – من
>> KANE: بینایی من تغییر کرده است.
CABAL: -من
>> KANE: من-
>> CABAL: -شما …
>> KANE: برنامههای من مسیری پیش بینی نشده را دنبال کردهاند
>> KANE: اتحادیه Nod و GDI.
>> CABAL: شما-
>> KANE: من … ما …
>> KANE: ما …
CABAL: دستورالعملهای ما باید دوباره ارزیابی شوند …
گزیدههایی از Kane وجود دارد که به دورانی اشاره دارد که او در اسارت Cabal بود: “لعنت به این نقاب، این مخزنهایی که مرا در آن زندانی کردهاند. من حتی با وجود احیا شدن مجدد جسمم، ذهنم را در تاریکیها از دست دادهام و سرگردان است. به این ترتیب بود که افکار من به افکار Cabal تبدیل شد. چیزی که من آفریدم و اکنون خودم به آن چه تبدیل شدم که خود ساختم.
در پایان، قدرت و اراده Kane بر Cabal زخمی غلبه کرد و پس از چندین سال اسارت، او اکنون باری دیگر ظهور کرده است و وارد دنیای زندگان شده است..
>> KANE: آنها ما را ترک کردند فرزندم…
اکنون سال 2034 است، Nod باری دیگر به دلیل نبود رهبری قادر تضعیف شده است و باری دیگر کسانی که Kane بر منصب قدرت گذاشت به او خیانت کردند، توسط کسانی که فکر میکرد به او وفادار هستند…
>>MARCION: قابیل (کین) فرزند آدم، کسی که برادر خودش را به قتل رساند..
>>MARCION: کسی که در زمین سرگردان شد، یک فراری، به این دلیل که او مخالف خودش شد!
>>MARCION: کین یک ترسو و خائن بود که مدتها پیش ایمان خودش را به چیزی به نام تیبریوم از دست داده بود…
>>MARCION: مرگ دردناک او نتیجه دروغهای خودش بود. کفرگویی او بود که او را پایین آورد و به گودال جهنم انداخت…
>>MARCION: و همه آنجا (جهنم) اکنون به او خیره میشوند و میپرسند. که آیا او همان کسی است که زمین را به آشوب درآورده؟ همان کسی که خود را پادشاه جهان خطاب کرده است؟
>>KANE: یکی از یاران متعصب مارسیون (Marcion) جانشین من، آنتون اسلاویک را به قتل رساند.
>> KANE: رهبر Black Hand.
با کشته شدن اسلاویک، او (اسلاویک) به بخشی از حافظه CABAL تبدیل شد. اسلاویک شیفه ماشینهای خودبزرگبین بود. به این ترتیب، Kane به وسیله این موضوع و دادههای با ارزش حفظ شده از Tacitus که اکنون در اختیار GDI است، یک شکل زنده مصنوعی جدید از بقایای Cabal خلق کرد و آن را Legion نامید. Legion در اولین اقدام خود، Nod از هم پاشیده را که به گروههای مختلف تقسیم شده بود متحد کرد، تحت یک چشم انداز…
>>KANE: چی شده فرزندم؟
>>Kane: به نظر نمیاد که خیلی از دیدن من خوشحال شده باشی
>>MARCION: اگر میدونستم…
>>MARCION: اگر به ذهنم میرسید..
>>KANE: تو به من خیانت نمیکردی؟
>>KANE: بیا برادر من!
>>KANE: وقت آن است که چهره آینده را ببینی!
بدون Tacitus، خبری از موشکهای تغییر دهنده جهان نیست و این دیگر یک گزینه ممکن نبود. اما شاید بتوان به چیزی مشابه دست پیدا کرد، یک نقشه جدید. Kane به این موضوع پی برد که ذخیره عظیمی از تیبریوم مایع در زیر زمین وجود دارد و یکی از این ذخیرهها در زیر معبد سارایوو قرار دارد. GDI در اقدامی این معبد را به وسیله Ion Cannon منفجر کرد (حوادث قسمت اول) و منجر به در دسترس قرار گرفتن این ذخیره عظیم تیبریوم شد.
>> KANE: اکنون، بر اساس Tacitus، انفجار تیبریوم مایع GDI را از برنامههای ما باخبر میکند، اما تمام آزمایشات من با تیبریوم مایع نافرجام بود چرا که آن قدرت انفجار مورد نظر برای فعالسازی این ذخیره عظیم را در دست نداشتیم.
>>KANE: به همین دلیل من جنگ با GDI را شروع کردم، تا تحریک شوند و برای انتقام از Ion Cannon استفاده کنند.
>>KANE: افراد فعال در وزارت علوم Nod تایید کردند که انفجار Ion Cannon برای فعالسازی ذخیره مایع تیبریوم کافی خواهد بود.
فراموش نکنید که GDI آنقدر را هم احمق نیست و گزینههای خود را برای مقابله با Kane دارد. GDI در اقدامی کسی را به مقام رساند، کسی که منافع سیاسی به همراه دارد، کسی که از ورود به قلمرو Nod و بررسی ضعفهای استراتژیک آنها ترسی ندارد. این شخص ردموند بویل (Redmond Boyle) نام دارد.

اعضای شوروای مدیران به دنبال یک حمله هستهای در یک قرارگاه فضایی کشته میشوند و ردموند بویل که مدیر کل تازه منصوب شده GDI است تصمیم میگیرد که در اقدامی انتقام بگیرد و یک حمله همه جانبه علیه Nod آغاز کند. انفجار معبد به وسیله Ion Cannon باعث میشود که اسکرین به زمین جذب شود و در اقدامی معمول تیبریوم جمعآوری کند. اما اسکرین اطلاعی ندارد که با یک سیاره آماده جنگ و تا دندان مسلح طرف است.
اسکرین به زمین حمله میکند و GDI با آنها درگیر میشود. در این زمان که GDI با اسکرین درگیر است، Nod تنها به یک موقعیت مناسب نیاز دارد تا Tacitus را پس بگیرد و آن را به Legion متصل کند. زمانی که Legion و Tacitus وصل شوند، Kane میتواند دروازه را باز کند و سرانجام به رستگاری برسد، چیزی که خواسته واقعی او است. اما این موضوع زمانی طبق برنامه پیش خواهد رفت، که پیروانان او به اهداف او وفادار بمانند…
>>KANE: باری دیگر دنیا در تلاش است تا مرا دفن کند…
>> KANE: چگونه برادران خود من میتوانند باور کنند که آنچه در معبد سارایوو رخ داد..
>> KANE: دقیقاً همانطور که من برنامه ریزی کردم انجام نشده؟
>> KANE: البته که من نمیتوانستم برنامه حمله چیده باشم…
>> KANE: توسط نیروهای خودم.
ژترال کیلیان (General Killian Qatar) دست راست Kane در امور فرماندهی و به او وفادار بود. اما بر خلاف دیگر پیروانان Kane، کیلیان او را مقدس نمیدانست و شروع به شک کردن به دستورات به ظاهر نادرست او کرده بود.
>>KILLIAN: ما هرگز نباید اینقدر تهاجمی عمل میکردیم…
>> KILLIAN: اما چه کسی جرات دارد که بدون ترس از مجازات Kane را زیر سوال ببرد؟
اما کیلیان هدف Kane را درک نکرده بود، هدف Kane این بود که GDI معبد بازسازی شدهسارایوو را تسخیر کند. کیلیان که در معبد سارایوو مستقر بود خود را تحت محاصره GDI میبیند و درخواست کمک از Kane میکند، اما کمکی از راه نمیرسد…
در زمان محاصره معبد سارایوو، نیروهای تحت فرمان کیلیان از او روی بر میگردانند و به Kane ملحق میشوند که خیانت نیروها چیزی جز اعدام کیلیان به دنبال نداشت. بعد از ان، Kane شخصی به نام الکسا (Abbess Alexa Kovacs) را جانشین کلیان کرد. الکسا به شکل متعصبانهای به کین وفادار بود و به او احترام میگذاشت. اما تعصب او چیز عادی نبود و به طرز خطرناکی او را بدگمان کرده بود…
>>ALEXA: چطور جرات میکنه Kane رو زیر سوال ببره!
>>ALEXA: او وانمود میکنه که وفادار و مطیع اوست…
>>ALEXA، اما ببین چگونه به Kane نگاه میکند؟
>>ALEXA: انگار که همانند اوست.
زمانی که الکسا متوجه میشود که Legion از روی Cabal ساخته شده است، او به دنبال خونخواهی میرود و دست به خرابکاری برنامههای Legion میزند..
>>ALEXA: ارتش سایبورگ Cabal بسیاری از مردم بیگناه را به قتل رساند
>>ALEXA: پدر و مادرم را به قتل رساند!
>>ALEXA: دعا میکنم که در مورد تو اشتباه کرده باشم، لژیون،
>> ALEXA: من برای همه دعا میکنم که اشتباه کرده باشم…
زمانی که Legion در شرف بازپسگیری Tacitus بود، الکسا تصمیم نهایی خود را میگیرد و هوش مصنوعی Legion را نابود میکند…
>>ALEXA: من به تو (Legion) اجازه نمیدهم عصر ماشینها را آغاز کنی.
>>KANE: نه!
>>ALEXA: من برده تو نخواهم شد!
>> ALEXA: من اجازه نمیدهم..!
>>KANE: تو چیکار کردی؟
>>ALEXA: داشت علیه تو عمل میکرد!
>> ALEXA: داشت کنترل رو به دست میگرفت!
>>کان: به من شک داری؟
>> ALEXA: کیلیان شک داشت.
>>KANE: بله و اکنون او مرده است.
>> ALEXA: فقط به این دلیل که من دستور حمله به معبد سارایوو را دادم!
>>KANE: ببریدش…
>>KANE: ازش بازجویی کنید…
>>KANE: محترمانه برخوردن کنید.
>>ALEXA: راه صلح…
>> ALEXA: از…
>> ALEXA: قدرت عبور میکند! (نمیتونم با اطمینان بگم که دقیقا منظورش همچین چیزی بود، ولی این برداشت من از گفتههای الکسا است که ترجمه کردم)
Kane همیشه توسط افرادی محاصره شده بود که تشنه قدرت بودند و یا کورکورانه وفادار. Nod سابقه طولانی در دوگانگی داشته است و هزاران سال زحمات Kane برای رسیدن به هدفش بارها و بارها توسط افراد مورد اعتمادش با شکست مواجه شده بود. به Kane خیانت شده بود، به نام Kane…
با نابود شدن Legion توسط الکسا، Nod اکنون در برابر GDI بیدفاع مانده بود و حملات آنها پایانی نداشت. جنگ تمام شده بود، اسکرین توسط GDI به عقب رانده شده بود. برج Threshold اسکرین توسط Nod تسخیر شده بود اما بدون Legion و Tacitus، فعالسازی Threshold ممکن نبود. Kane شکست خورده بود.
پنج سال به طول کشید، تا سرانجام Legion به زندگی برگردد…
>>افسر: همانطور که پیشگویی کرده بود (Kane)
>>افسر: سریع برو Kane رو بیار!
>>افسر: لژیون برخاسته است!
>>کان: Tacitus تو را صدا میکند، دوست من.
Legion با فرماندهی ارتش سایبورگی که زمانی متعلق به Cabal بود، حمله نهایی خودش علیه مراکز GDI را آغاز کرد و موفق شد که Tacitus را پس بگیرد.
>>KANE: بالاخره Tacitus در دستان ماست!
>>KANE: لژیون، فرزندم، تو بزرگترین خلقت من هستی
>>KANE: وقت آن است که در مرکز صحنه قرار بگیری و هدفی را به سرانجام برسانی که که برای آن آفریده شدهای
>>KANE: یک چشم انداز!
>>KANE: یک هدف!
سال 2052 است، بیش از 80 درصد زمین پوشیده از تیبریوم شده است و دیگر قابل سکونت نیست. GDI در طول حمله اسکرین متحمل خسارات سنیگی شد اما موفق شد که مجدد کنترل سیاره را در دست بگیرد. GDI میدانست که اسکرین بازخواهد گشت چرا که اسکرین گروهی نیست که عقب بنشیند و این حقارت را تحمل کند.
اسکرین: یک نیروی تهاجم کامل آماده کنید. زمین سقوط خواهد کرد…
Nod اکنون Legion، برج Threshold و Tacitus را در اختیار دارد. سرانجام، Kane فرزند آدم، میتواند در آرامش دنیای آدمیان را ترک کند و به رستگاری که همیشه به دنبال آن بود برسد….
پایان قسمت سوم. قسمت چهارم به زودی….