
اگر از علاقهمندان به دنیای انیمه باشید، به احتمال زیاد نام مجموعه Edens Zero به گوشتان خورده است؛ اثری از خالق Fairy Tail که توانسته جایگاه و طرفداران ثابت خود را پیدا کند. تابستان امسال کونامی نسخهی بازی ویدیویی اقتباسشده از این مجموعه را عرضه کرد. هرچند نام این بازی در میان پروژههای پرسر و صدای اخیر کونامی چندان به چشم نمیآید، اما استقبال قابلتوجه هواداران نشان میدهد که این اثر توانسته در بازار هدف خود موفق ظاهر شود. در ادامه به نقد و بررسی این بازی میپردازیم.
در حد یک اقتباس و نه فراتر از آن

استقبال پرشور طرفداران نشان میدهد سازندگان در بازآفرینی فضای اصلی مجموعه وفادار بودهاند. داستان نیز تا حد قابلقبولی در قالب بازی جای گرفته و روایت را پیش میبرد. البته ضعفهایی در برخی بخشها به چشم میخورد، اما آنقدر پررنگ نیستند که تجربه کلی را تحتتأثیر قرار دهند. با این حال، شاید انتظار میرفت سازندگان فراتر از استانداردهای معمول عمل کرده و بازی را با جزئیات و گستردگی بیشتری توسعه دهند.
عقب افتادهترین حالت RPG
سازندگان برای این اقتباس سراغ سبک مرسوم RPG رفتهاند، اما هرگز نتوانستند آن را در حد و اندازهی بازیهای امروزی ارائه دهند. تجربهی بازی بیشتر یادآور عناوین نسل ششم و حتی پیش از آن است. هرچند اثر بطور کلی ضعیف نیست، اما هیچ نکته نوآورانهای هم در آن دیده نمیشود. زمانی که بازی میخواهد خود را بهعنوان یک عنوان جدید معرفی کند، تنها به المان Open World تکیه میکند؛ جهانی که صرفاً گسترده است اما از هرگونه هیجان و جذابیت خالی است. در نهایت، بازی به معیارهای ۱۵ سال پیش در طراحی RPG بسنده کرده است؛ مواردی مانند تنوع سلاحها، شخصیسازی شخصیتها و لباسهای مختلف که امروز دیگر ابتداییترین انتظار هر مخاطب از یک RPG به شمار میآید.
حوصله بازیکن بزرگترین چالش است

طراحی بازی بهشدت ضعیف است و صادقانه بگوییم، تجربهای ارائه نمیدهد که بتوان از آن لذت برد. در بخش داستانی، هر چند قدم یکبار به یک چکپوینت میرسید که همواره به یک کاتسین ختم میشود؛ روندی تکراری که ریتم روان بازی را کاملاً از بین میبرد. دشمنان نیز چندان جذاب نیستند؛ چه باسها و چه دشمنان عادی، همگی از الگوهای تکراری استفاده میکنند و تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. مبارزات هیچ چالش واقعی در بر ندارند و تنها راهحل سازندگان برای سخت جلوه دادن آنها، اضافه کردن هلث بار های بزرگ طولانی تر ساختن مبارزات بوده است. هرچند با پیشرفت درخت مهارت شرایط کمی بهبود پیدا میکند، اما تا پایان هیچ نکتهی تازه یا چالشبرانگیزی در تجربهی بازی دیده نمیشود. برای همین تنها و تنها چالش بازی، حوصله خود پلیر است که چه زمانی سر می رود.
با این حال مینی گیم های بازی جذابیت خوبی برخوردار هستند. دو مینی گیم موجود در بازی شاید تنها قسمت از بازی باشد که بتوان آن را استاندارد خطاب کرد. و اینکه بگوییم از خود محتوای اصلی بازی بیشتر لذت برد دروغ نگفتم.
واقعاً نیازی به Open world نبود

در بازی قسمتی وجود دارد که به محیط جهان بازی می پردازد. در ان می توانید به صورت آزادانه گشت بزنید و با قابلیت های مختلف خود در آن قدم بزنید. اما مشکل اصلی آن این است که این محیط در بازی هیچ محتوایی ندارد. شما تنها در یک محیط خالی از هر گونه سرگرمی فقط می چرخید. تنها تلاش سازندگان فقط محدود به ایجاد ساید کوئست های متفاوت در بازی میشوند که همان ساید کوئست ها هم چیزی جز فچ کوئست نیستند و فقط پلیر را از این سر نقشه به آن سر نقشه می برند بدون اینکه کار خاصی بکند.
حمعبندی
بازی در ایجاد محتوایی که بتواند فرا تر از اقتباس باشد ضعیف عمل کرده و حتی نتوانسته آن را سرگرم کننده قرار دهد. مشکلات متعدد در طراحی دشمنان و یا اضافه کردن قابلیت های بیهوده به شما هیچ حس خوبی در بازی نمیدهد. شاید از نظر یک طرفدار سری این بازی قابل قبول باشد ولی برای یک مخاطب معمولی این بازی چیزی جز بطالت محض نیست.
نقاط ضعف و قوت
وفاداری نسبی به اثر اقتباس شد
پترن تکراری دشمنان
طراحی ضعیف
کاتسینهای متداول در گیمپلی
ضعف در اجرایی سازی یک RPG مناسب
نمرات
گیم پلی - 5.5
گرافیک - 6.5
کمپین - 7
موسیقی - 5
6
نمره کل
بازی در ایجاد محتوایی که بتواند فرا تر از اقتباس باشد ضعیف عمل کرده و حتی نتوانسته آن را سرگرم کننده قرار دهد. مشکلات متعدد در طراحی دشمنان و یا اضافه کردن قابلیت های بیهوده به شما هیچ حس خوبی در بازی نمیدهد. شاید از نظر یک طرفدار سری این بازی قابل قبول باشد ولی برای یک مخاطب معمولی این بازی چیزی جز بطالت محض نیست.