از زمان شروع جنگ روسیه و اوکراین، بازی سازان روس با مشکلات زیادی برای عرضه جهانی بازی های خود روبرو شدند و حتی بعضی از آنها رو به بسته شدن و تعطیل کردن استودیو های خود نیز پیش رفتند. استودیو Odd Meter که سازنده بازی ایندیکا ست هم جزو استودیو هایی بود که بشدت تحت تاثیر این جنگ قرار گرفت و به دلایل متعدد و مرتبط مجبور به جابجایی استودیو از روسیه به قزاقستان شد تا بتواند شدت فشار را بر روی خود کم کند، ولی با این حال که، این استودیو از کشور خود نقل مکان کرده اما نام نشان و برچسب روسی خود را حفظ نموده که کمی ممکن بود برای آنها گران تمام شود ولی به لطف استدیو لهستانی 11bite موفق شدن بازی Indika را با موفقیت عرضه کنند.
بازی در مورد یک دختر راهبه در یک کلیسای ارتودوکس، گوشه ای از روسیه سرد و خشن است. نام این دختر ایندیکا ست که روایت کوتاه اما جالبی را از داستان پر فراز و نشیب او طی گیم پلی بشدت کوتاهی شاهد خواهیم بود. محوریت اصلی بازی صرفا روایت داستان کاراکتر اصلی ست و گیم پلی تماما در اختیار آن قرار گرفته. معمولا بازی هایی که می خواهند صرفا برای روایت و داستان سرایی برای گیمر ها گیم پلی طراحی کنند با مشکلات متعددی رو برو می شوند و نمی‌توانند بازی‌ای را به مخاطب ارائه دهند که توانایی خوبی در سرگرم نگه داشتن آن ها داشته باشد اما ایندیکا کاملا بر این بحران چیره شده و توانسته گیم پلی خوبی را تولید کند که نه تنها تکراری نیست بلکه در طی روند بازی بشدت متنوع می شود.
در طی گیم پلی شما با چالش ها و پازل های متفاوتی برخورد می کنید که اصلا از روش یکسانی برای حل همه آنها استفاده نخواهید کرد. توانایی طراحان بازی در این که توانسته اند از تکرار جلوگیری کنند و تنوع زیادی در همین گیم پلی کوچک بوجود آوردند واقعاً ستودنیست. مراحل بازی با یکدیگر در نحوه برخورد متفاوتند و به طرز جالبی منطقی و دقیق کار شده اند. جدای از این به جرئت می توان گفت که اتمسفر و محیط بازی نیز به خوبی پیوندی با گیم پلی ایجاد کرده.
در همان لحظات اولیه شما تنها با یک ماموریت 10 دقیقه ای خیلی خوب متوجه محیط سرد و خشن اطراف کاراکتر اصلی می شوید. راهبه هایی که جوابتان را نمی‌دهند و برای پلیر کار می‌تراشند. به طور مثال در طی همین 10 دقیقه اولیه به شما می گویند یک سطل را از آب پر کنید. با مشقت تمام و گیم پلی فرسایشی هدفمند در نهایت آن سطل را پر می کنید و وظیفه خود را به اتمام می‌رسانید اما همان راهبه که به شما دستور پرکردن سطل را داده بود تنها با یک حرکت سطل را واژگون می کند تا به شما ریاضت دهد. در جای دیگر شما از دست یک گرگ گرسنه باید فرار کنید و این تنها یک تعقیب و گریز ساده نیست، بلکه یک پازل ماز است که وظیفه دارید برای بقا آن را سریع تر حل کنید. در جای دیگری از بازی شما به فروپاشی روانی رسیده‌اید و بخاطر همین فروپاشی روانی محیط شما نیز تغییر پیدا می کند که با یک مکانیزم از دعا کردن توانایی این را دارید تا شرایط را به حالت اول خود برگردانید و از همین طریق مسیر های بسته شده را با ترفند اینچنینی برای خود صاف و هموار کنید. یا در جای دیگر باید دو پل را به وسیله ی یک جرثقیل طوری بچینید که بتوانید از آن عبور کنید. پل هایی که از نظر ارتفاع کوتاه هستند و نمی‌توانید از آن ها برای گذر استفاده کنید و می بایست با استفاده از ارتفاع هر دو بر روی یکدیگر یک پل جدید بسازید. مثال های بسیار زیادی از همین تنوع گیم پلی در بازی موجود است که همه این ها ذره ای از گیم پلی بشدت خوب و جذاب Indika است.
بازی گذری هم به یک گیم پلی دو بعدی می زدند و در آن شما همچنان کنترل کاراکتر اصلی را اینبار در رویاهای او خواهید داشت که گوشه ای از گذشته ی این دختر است. جالبی این قسمت از گیم‌پلی در این است که شما بجز سبک پازل از دیگر حالت ها نظیر پلتفرمر و مسابقه ای نیز لذت می برید.
اما با تمامی این خوبی ها ایراد بزرگی نیز وجود دارد و آن هم کوتاه بودن بازیست. تصور کنید تمامی توانایی ها و پتانسیل هایی که بازیساز ها به شما نشان می دهند قرار است نهایتا در کل یکبار از آن استفاده بکنند. گیم پلی تقریبی بازی چیزی حدود 2 الی 3 ساعت است که در مقایسه با قیمت و همینطور استاندارد موجود بشدت کوتاه و کم است. همین کوتاهی بیش از حد نه تنها لذت گیم پلی را کاهش می دهد بلکه در انتها به روند روایی داستان هم صدمه می‌زند، و به نحوی ان را در شتاب زدگی برای پایان قرار می دهد. شاید بخاطر همین شتابزدگی بتوان گفت که داستان هم کمی در لحظات پایانی از اوج خود خارج می شود. البته این شتاب زدگی به صورت فاجعه بار تاثیر را بر روایت نمی‌گذارد اما در نهایت نقصی را هر چند جزئی برای مخاطب باقی می گذارد که سخت می‌شود از آن چشم پوشی کرد.
از نظر بصری موتور بازی سازی آنریل توانسته به ایندیکا کیفیت خوبی داده و آن را چشم نواز کرده. محیط سرد و خشنی که سرمای آن را تنها با نگاه کردن می توانید حس کنید و با موسیقی متن بخصوص به شما این را یاد آور می کند که از دل این اثر خوشی بیرون نخواهد آمد. طراحی محیطی هرچند ساده اما دقیق و پر از ریزه کاریست که می تواند برای شما به تنهایی یک روایت جداگانه از بازی را بسازد. چه در فضای دو بعدی و چه در محیط سه بعدی طراحی های محیطی فوق العاده به نمایش درآمده که در کنار موسیقی شما را تنشنه ادامه دادن بیش از پیش بازی می‌کند.
استودیوی Odd Meter با توجه به مشکلات و بحران های زیادی که در این مدت داشته توانسته یک بازی تماما عالی را به بازار ارائه بدهد که نه تنها مشکلات بهینه سازی، گرافیکی و حتی گیم پلی نداشته بلکه چیز های بیشتر از انتظاری را برای پلیر ها ساخته. اما همه‌ی این پتانسیل و قابلیت ها تنها برای دو ساعت گیم پلی ؟! واقعا سخت است که آن را ایراد نگیریم حتی با توجه به مشکلات استودیو در روند ساخت این بازی. مدت کوتاه گیم پلی باعث می‌شود تا شما به عنوان گیمر نتوانید عطش خود را از این گیم پلی وصف ناپذیر برطرف کنید. با این حال چیزی از ارزشمند بودن تجربه این بازی کم نمی‌کند و حتی با کوتاه بودن این بازی می توان از آن به عنوان یک تجربه خارق العاده در بین استودیو های ایندی اسم برد.
نقاط ضعف و قوت
گیم پلی متنوع و پویا
طراحی بصری فوق العاده
موسیقی همگن با محیط
بشدت کوتاه
نمرات
گیم پلی - 9.5
گرافیک - 9
داستان - 10
موسیقی - 9.5
9.5
نمره کل
استودیوی Odd Meter با توجه به مشکلات و بحران های زیادی که در این مدت داشته توانسته یک بازی تماما عالی را به بازار ارائه بدهد که نه تنها مشکلات بهینه سازی، گرافیکی و حتی گیم پلی نداشته بلکه چیز های بیشتر از انتظاری را برای پلیر ها ساخته. اما همه‌ی این پتانسیل و قابلیت ها تنها برای دو ساعت گیم پلی ؟! واقعا سخت است که آن را ایراد نگیریم حتی با توجه به مشکلات استودیو در روند ساخت این بازی. مدت کوتاه گیم پلی باعث می‌شود تا شما به عنوان گیمر نتوانید عطش خود را از این گیم پلی وصف ناپذیر برطرف کنید. با این حال چیزی از ارزشمند بودن تجربه این بازی کم نمی‌کند و حتی با کوتاه بودن این بازی می توان از آن به عنوان یک تجربه خارق العاده در بین استودیو های ایندی اسم برد.
