شعر زیبایی از سعدی در گلستان وجود دارد که میگوید:
خواجه در بند نقش ایوان است خانه از پایبند ویران است
این یک بیت حکایت بازی Neon Blood است، بازی که آنقدر در جلوه زیباست که انگار دید بازی سازان را کور کرده تا بر ایرادات طراحی بازی چشم بپوشند و یا اصلا متوجه آن نشوند. بازی در زیبایی ظاهری نه تنها چیزی کم ندارد بلکه به حدی خوب است که ممکن است در لحظات اولیه از بازی کردن، به این قطعیت برسید که با یک شاهکار طرف هستید. اما با کمی گذر از چند قسمت از بازی و مواجهه با گیم پلی بازی و باگ هایی که از چپ و راست بر روی سر شما سرازیر میشوند فقط با حیرت به این فکر می کنید که چرا این بازی لعنتی این شکلی ساخته شده است. خیلی عجیب است که سازندگان تمامی ظرفیت خود را در همین قسمت گذاشتند، زیرا در مواجه با هر وجهی بجز ظاهر محیطی و طراحی هنری آن با عیب و ایرادات عجیب و غریبی مواجه میشوید. با ما در ادامه این مقاله همراه باشیم تا به بررسی بازی Neon Blood بپردازیم.
شما در نقش یک بازپرس معتاد در اداره پلیسی هستید که به فساد کشیده شده و عملا مشروعیت قانونی را در شهر ندارد. تمامی اختیارات شهر زیر دست یک فرد ثروتمند است و شما در طی داستان تلاش دارید با حل یک پرونده، مسیر خود را برای مبارزه با فساد باز کنید. محیط بازی الهام گرفته از ژانر سایبر پانک است و تا توانسته محیط بازی را به بیل بورد های نئونی و ابزارلات رباتیک تزئین کرده تا آن را زیبا نگه دارد که حقیقتاً زیبا و قشنگ است و منکر این وجه نیستیم. بازی به صورت 2.5 بعدی است و کاراکتر های پیکسلی 2 بعدی با محیط سه بعدی ادغام شده است. نظیر این نوع طراحی بصری زیبا را در کمتر بازی میتوان دید علل خصوص اگر یک باز ایندی هم باشد. تعداد کمی از کاتسین های بازی هم به صورت انیمیشن های با کیفیتی در آمده است که قطعا توجه شما را جلب میکند.
اما با این حال حتی این قسمت از بازی هم بی نقص نیست. در طراحی محیطی بازی سازندگان تا توانسته اند رفرنس و ایسترگ قرار داده اند، آنقدر تعداد این رفرنس ها زیاد است که حتی در یکی از محیط های بازی از خود NPC های معمولی بازی بیشتر میشوند. تصور کنید در یک خیابان متشکل از 17 NPC، حدوداً 11 مورد از آنها کاراکتر های رفرنس به بازی یا اثر هنری دیگر بودند. شما به عنوان پلیر میخواهید از محیط بازی به داستان و روایت آن توجه کنید، اما وقتی که هیچ کاراکتری از خود بازی وجود ندارد پس از کجا به این روایت میخواهید گوش دهید. سلب شدن این تجربه که از محیط بازی و NPCهایش داستان و روایت در یافت کنید به قطع تقصیر سازندگان بازی است، زیرا که تنها از این قسمت فقط برای عقده گشایی استفاده کردند. در انتخاب این نوع ایستراگ های و رفرنس ها حتی بد سلیقگی هم وجود دارد. تصور کنید در وسط شهر سایبر پانکی با آن همه حجم از تکنولوژی شما ناگهان به کاراکتر بازی Blasphemes بر میخورید و حتی میتوانید اینتراکشن نیز داشته باشید!!
داخل محیط 5/2 بعدی بازی گاها همین NPC های بازی در مقابل دوربین پلیر قرار میگیرند و مانع از اشراف کامل شما به صفحه می شوند. تصور کنید نیاز دارید با کاراکتری در بازی صحبت کنید و ناگهان یکی از همین NPC ها در مقابل دید شما قرار میگیرد. برای همین شما نیاز دارید از حس ششم خود استفاده کنید تا مسیر را برای بازی حدس بزنید.
از ایوان زیبای این بازی که بگذریم به پایبند اساسی، یعنی گیم پلی آن میرسیم. خلاصه می گویم که از بیخ و بن این قسمت ایراد دارد. انگار فقط سازندگان چیزی از گیم دیزاین و بازی سازی شنیده اند. فیچر هایی در گیم پلی بازی موجود است که برای شما کلا آزار دهنده است و شما کلا یک بار از آن در تمامی طول گیم پلی استفاده میکنید. مکانیزم مبارزات بازی، حالت ترن بیس دارد که از بازی های JRPG الهام گرفته که تنها ادای آن را در میآورد. شما هیچ منطقی در مبارزات نمیبینید. مثلا Skill attack و Attackمعمولی تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر دو به صورت شانسی به دشمن آسیب میرسانند. یا مثلا در بازی شما آیتمی ندارید که بخواهید از آن در مبارزه استفاده کنید ولی با این حال برای شما قسمت Item وجود دارد!!! بازی حتی در باس فایت های خود فاقد کوچکترین هیجان است و شما را کاملا نامید میکند. تنها تلاش تیم سازنده بازی برای بهبود این قسمت فقط با کمک کیو تی ای های مکرر است که صرفا انیمیشن را برای شما پیش ببرد. و بار ها و بار ها شده که سر همین قسمت بخصوص دچار باگ های عجیب و تکرار دوباره بازی بشوید.
از آنجا که شما در نقش یک بازپرس هم هستید طبیعی است که بخشی از گیم پلی بازی برای شما به صورت پازل باشد و یا برای حل معما صرف شود. در این بازی هم همین قابلیت وجود دارد اما چیزی جز از این سو به آن سو رفتن نیست و عملا شما معمایی حل نمیکنید. تنها کاری که انجام میدهید اسکن کردن محیط و اینتراکشن کردن از مناطق هایلایت شده است. همین! نه استنتاجی در کار است و نه گیم پلی بخصوصی که شما را در پیدا کردن سرنخ ها به چالش بکشد. حتی گاهی اوقات چالش هایی که بر روی مسیر شما قرار میگیرد هم در حد توهین آمیزی ساده است. مثلا در قسمتی از بازی شما به یک نگهبان بر میخورید که شما را تهدید میکند تا از مقابل او رد نشوید. شاید فکر کنید باید با نوعی مذاکره یا حل یک معمای پلتفرمر دو بعدی از این نگهبان بگذریم، اما نه. شما فقط از کنار آن مرد رد میشوید و همین…! اصلا چرا باید این در بازی قرار داشته باشد؟
در کنار همین سیستم معمایی و کارآگاهی یک لنگ در هوا قسمتی برای مکالمه و صحبت با کاراکتر های دیگر برای پیش بردن داستان است که عملا فرقی ندارد بود و نبودش، شما اگر هزار بار هم دیالوگ اشتباه را انتخاب کنید بازی هم هیچ اثر منفی ندارد و بازی به شما اجازه میدهد تا دوباره جمله جدیدی را امتحان کنید بدون اینکه تاثیر حرف های قبلی شما بماند.
حتی متن دیالوگ های بازی هم درست نیستند و بار ها به غلط های املایی و گرامری ممکن است بر بخورید! چطور می توان حتی در یک دیالوگ نوشتن هم ایراد داشت؟ واقعاً نمیدانم این بازی چطور ساخته شده و چطور عرضه شده؟ به معنای واقعی کلمه Neon Blood فرای فاجعه است و حتی نیازی به تشریح ندارد. این بازی تنها یک توهین به شعور مخاطب است.
از لقمان پرسیدند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان. اگر شما بازیساز هستید بهتان توصیه میکنم که این بازی را تجربه کنید تا متوجه بشوید که یک بازی چطور نباید ساخته شود. چطور نباید مخاطب را احمق فرض کرد . چطور نباید صرفا تمامی بودجه را صرف گرافیک کرد. چطور نباید محیط و گیم پلی را طراحی کرد و… چندین و چند نباید دیگر.
نقاط ضعف و قوت
گرافیک زیبا
فضا سعی بر پویا بودن داشته، اما همچنان بیروح و مسخره است
گیم پلی بشدت بد
طراحی محیطی فوق العاده ضعیف
غلط گرامری و املایی
عقده ای بودن سازنده و استفاده زیاد از رفرنس
باگ های متعدد
نداشتن کوچکترین چالش گیم پلی
نمرات
گیم پلی - 0
گرافیک - 8
کمپین - 0
موسیقی - 0
2
نمره کل
از لقمان پرسیدند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان. اگر شما بازیساز هستید بهتان توصیه میکنم که این بازی را تجربه کنید تا متوجه بشوید که یک بازی چطور نباید ساخته شود. چطور نباید مخاطب را احمق فرض کرد . چطور نباید صرفا تمامی بودجه را صرف گرافیک کرد. چطور نباید محیط و گیم پلی را طراحی کرد و... چندین و چند نباید دیگر.